بنام خدا
|
||
|
||
|
||
|
||
سورنا لطفینیا : | ||
آوردهاند كه، خسرو انوشيروان، به شوند(:سبب) مردمداری و دادگستری، كه در سرشت او بود، برای آنكه روزگار مردم خوب بگذرد و كسی بر ديگری ستم نكند هركاری انجام می داد. او می دانست كه اگر ستم ديدگان، خودشان نتوانند داد خود را بستانند، ديگران اين كار را به خوبی برای آنها انجام نمی دهند و در دادخواهی آنها كوتاهی می شود. بنابراين، دستور داد تا رسنی(بندی) از ابريشم بتافتند و زنگهايی به آن آويختند، و آن را به نزديک اتاق او بستند، تا هر ستمديدهايی كه جويای دادخواهی است، آن رسن را كشيده و زنگها را بزند تا خسرو خود به كارش رسيدگی كند.روزی كه پيرامون كاخ از مردم تهی شده بود، خری از آنجا گذشت. خر كه به شوند ناتوانی و لاغری، خارش در پوستش افتاده بود، برای خاراندن خود، بدنش را به ديوارهای كاخ می ماليد كه به رسن خورد و زنگها را زد.انوشيروان كه هميشه در انديشهی مردم بود، برای دادخواهی از جای برخواست و به ايوان كاخ رفت. هنگامی كه نگاه كرد، آن خر را ديد. پرسيد صاحب اين خرٌٌُِ چه كسی است؟ گفتند كه خر آسيابان است كه پير و لاغر شده و از كار افتاده و از بار كشيدن فرو مانده، و آسيابان از آن دست كشيده، و او را از خانه رانده است.پس خسرو دستور داد تا آسيابان، خر را به خانه برده ومانند هميشه به او آب و علف بدهد وتا هنگام مرگ او را نرنجاند و به كار نگيرد. سپس دستور داد تا در شهر آواز دهند كه: «هر كس چارپايی را در جوانی دركار داشته است، بايد او را در هنگام پيری از خانه نراند و نكشد.»
«مرزبان نامه» نوشتهايست پندآموز، دربرگيرندهی ٩ فصل، كه آن را «مرزبان بن رستم شروين» از شاهزادگان تبرستان، درسالهای پايانی سدهی چهارم هجری مهی(:قمری) نوشته است. اين كتاب را «سعدالدين وراوينی» در سالهای نخست سدهی هفتم مهی، تصحيح كرده است. |
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب